، تا این لحظه: 19 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره

ثنا گل دختر مامان و بابا

نقاشی آشتی

پنج شنبه هفته پیش ثنا خانوم رو با خودم آوردم اداره گل دختر کلی بازی کرد و بعضا با کارهاش منو عصبانی میکرد  بعدش پیله کرد به من که بگو بابا بیاد منو ببره موزه حیات وحش و شروع کرد به نق زدن و منو کلافه کرد من هم باهاش قهر کردم گل دخترم رفت و یک گوشه مشغول شد بعد آمد پیشم و منو بوسید و این نقاشی رو داد دست من، البته نقاشی روی  دستمال کاغذی کشیده شده   ...
31 ارديبهشت 1393

عکسهای عید 93 سری 3

اینجا پارک دانشگاه روز 12 فروردین است و هوا هم به خاطر برفی که چند روز پیش اومده بود سرده ... اینجا موزه آذربایجان هست بعد از ظهر همانروز. همراه بابایی و داداشی که خسته شده   اینهم مجسمه های آقای احد حسینی در موزه آذربایجان اینجا هم مسجد کبود باز هم پارک دانشگاه روز 13 فروردین با بابایی و داشی ماهی های قرمز عید  را در حوض پارک رها می کنند دارن برای جوجه هاش (که جند روز پیش آوردند تو پارک)سبزی خرد می کنند با احساسات فراوان داره از جوجش خداحافظی میکنه     ...
13 ارديبهشت 1393

روز مادر

ثنای عزیزم برای روز مادر برای من جشن کوچیکی ترتیب داد دست گلت درد نکنه عزیز مادر این نقاشی قشنگ که یک دنیا برام ارزش داره   روی اون کاغذی که به دهان روباه است نوشته دوستت دارم مادر ثنای عزیزم روی این کاغذ نوشته یکی یدونه قشنگ و نازی دوستت دارم اندازه یک عالم الهی که خوشت بیاد مادر ای فروغ جاویدان ای سراپا مهربانی ای همیشه در من جاری دوستت دارم   اینهم شارلوت پرتقالی که دستور پختش را از سایت سر آشپز صورتی گرفتم و تکمیل کننده جشن 4 نفریمون بود اینهم برشی از آن ممنونم ثنا جان به خاطر محبتهایت   ...
4 ارديبهشت 1393
1